فاضلاب صنعت فولاد

آنچه که می‌خوانیم
    Add a header to begin generating the table of contents

    فرآیند تولید آهن و فولاد

    این فرایند شامل ذوب سنگ معدنی آهن با کک و سنگ‌آهک در حضور هواست. تولید یک واحد وزنی از قالب آهن نیاز به 1.5 واحد از سنگ معدن، 0.6 واحد کک، 0.2 واحد زغال نیم‌سوز و آهن‌قراضه و 2.5 واحد هوا دارد. در تولید آهن 0.5 تن خاکستر تشکیل می‌شود که در بالای آهن مذاب در کف کوره‌ی سوزاندن، شناور می‌شود. به دلیل تشکیل فیوم آلودگی هوا رخ می‌دهد. ذرات سنگ‌آهن، خاکستر و کک همراه گازهای کوره به بیرون رها می‌شود که حاوی مقادیر کمی اکسید آلومینیوم، اکسید منگنز، اکسید کلسیم و دیگر مواد است. این گازها و فیوم تشکیل‌شده با ته‌نشینی اولیه، غبارگیری و سپس عبور از اسکرابر ونتوری و یا ترسیب کننده‌ی الکتروستاتیکی مرطوب تصفیه می‌شود. 

    در بعضی مقادیر گاز تمیز شده، جهت افروختن کوره‌های کک و… مورداستفاده قرار می‌گیرد. ذرات جداشده از گازها به کوره‌های انفجار بازگردش می‌شوند. فولاد در اجاق‌های روباز یا اکسیژن پایه یا کوره‌های الکتریک که با سنگ‌آهن، آهن‌قراضه، سنگ‌آهک آلیاژهای (موردنیاز) تغذیه می‌گردد تولید می‌شود همچنین آن‌ها گازها و فیوم هایی تولید می‌کنند که باید جمع‌آوری، تصفیه و دفع گردند. آب برای خنک‌سازی کوره‌ها، استفاده در اسکرابر تر، برای تغلیظ بخار جهت خنک‌سازی جریان‌های داغ گاز، در ریخته‌گری، زائدات ذوب، خنک‌سازی غیرمستقیم اجزای مهم دستگاه‌های تولید فولاد برای مصارف انسانی، توالت‌ها و سکونت‌گاه‌های کارگران فولادسازی و… در طول تولید فولاد مورداستفاده قرار می‌گیرد.

     میزان مصرف آب بسیار زیاد است، به‌عنوان‌مثال ممکن است برای کارکرد کارخانه در هرجایی بین 4000 تا 6000 مترمکعب در ساعت، خنک‌کننده‌های مرطوب گاز 13.5 مترمکعب در دقیقه واسکرابرها حدود 4.5 مترمکعب در دقیقه آب نیاز باشد. نیاز آبی کوره اکسیژن پایه حدود 180 متر در دقیقه است درحالی‌که مصرف اجاق‌های باز و کوره‌های الکتریک از 3.5 مترمکعب در دقیقه تا 5.5 مترمکعب در دقیقه می‌باشد. درکل، کل نیاز آبی در محدوده 5.13 مترمکعب بر دقیقه تا 55 مترمکعب بر دقیقه است.

    تفکیک آب مصرفی یک کارخانه‌ی 2.5 میلیون تنی فولاد به‌صورت زیر نشان داده‌شده است:

    میزان 5% برای کوره‌های کک با واحدهای جانبی، میزان 10% برای کوره‌های انفجار (بلاست)، 9% برای سیستم‌های خنک‌سازیگاز کوره‌های انفجار (بلاست)، 2% برای کوره‌های اجاقی باز،14% برای کارخانه‌های تولید ورق آهن و فولاد، 50% برای دیگ‌های بخار و دهنده‌های توربینی و 10% کارهای متفرقه. بخشی از این آب آلوده می‌شود و قبل از تخلیه به محیط نیاز به تصفیه دارد، اما قسمتی از آب که تنها برای خنک‌سازی غیرمستقیم استفاده می‌شود می‌تواند پس از خنک‌سازی به‌آسانی بازچرخش گردد. حتی پساب تصفیه‌شده می‌تواند در کارخانه مورداستفاده مجدد قرار گیرد و از این طریق منبع ذخیره‌ای قابل‌توجهی از آب شیرین فراهم می‌شود

    فاضلاب صنعت فولاد_آسان پالایش زیست بوم

    تصفیه فاضلاب صنعت فولاد

    فاضلاب صنعت فولاد برای حذف جامدات معلق، تجزیه‌ی فن ول ها، حذف آمونیوم، بازیابی محصولات جانبی و خنک‌سازی آب گرم برای بازگردش مورد تصفیه قرار می‌گیرد. پساب خروجی از اسکرابر تر تحت ته‌نشینی قرارگرفته و لجن آبگیری می‌شود و پساب صاف‌سازی شده نیز به اسکرابر بازگردش می‌گردد. لجن آبگیری شده به کارخانه‌ی خاکستر برای تخلیه‌ی به کوره‌ی انفجار (بلاست) فرستاده می‌شود. پساب‌های کوره‌ی کک برای جداسازی تار، روغن و محتویات بنزول از میان حفره‌های جاذب عبور داده می‌شود. آمونیوم اضافی به سولفات آمونیوم تبدیل می‌شود، ستون‌های فنول زدایی نیز برای بازیابی فنول و سیانید از محلول‌های آمونیاکی به کار می‌روند. پسابی که به این صورت تصفیه می‌گردد ممکن است یا برای خنک کردن کک استفاده شود و یا مورد تصفیه‌ی بیولوژیکی قرار گیرد.

    خنک‌کننده‌های گاز کوره‌های کک فاضلابی با جامدات معلق بالا تولید می‌کنند که پس از انعقاد با آهک و کوپراس کلردار صاف‌سازی می‌شود. لجن حاصل آبگیری شده و دفع می‌گردد و آب صاف‌سازی شده نیز یا بازچرخش می‌شود. لجن حاصل آبگیری شده و دفع می‌گردد و آب صاف‌سازی شده نیز یا بازچرخش می‌شود یا برای خیساندن کک مورداستفاده قرار می‌گیرد. محلول آمونیاکی و گاز ناشی از تولید کک شامل آمونیاک است که به‌وسیله‌ی استخراج حلال یا فرآیند نیمه مستقیم که به‌طور مختصر شامل جوشاندن گاز در میان اسیدسولفوریک رقیق هنگام تشکیل سولفات آمونیوم است بازیابی می‌شود. این فاضلاب (فاضلاب صنعت فولاد) درصورتی‌که غلظت آمونیاک پایین باشد توسط روش‌های بیولوژیکی تصفیه می‌شود. برای این کار کربن فعال یا صافی چکنده به کار می‌رود. احتمال بازیابی سولفید هیدروژن در طول کربناسیون زغال تشکیل می‌گردد، وجود دارد.

    گاز حاوی H2S از بالای لایه‌ی اکسید آهن مخلوط با خاک‌اره عبور داده می‌شود. اکسید آهن مصرف‌شده به‌وسیله آهکی مصرف‌شده به‌وسیله آهکی کردن، احیاء می‌گردد و دی‌اکسید سولفور تولیدشده برای تولید اسیدسولفوریک مورداستفاده قرار می‌گیرد. در میان فلزات غیر آهنی، آلومینیوم نقش مهمی دارد. آلومینیوم فلز فراوانی در پوسته زمین یا در تولید سیمان به کار می‌رود و یا به آجر، سقف پشت‌بام و درب‌های پلیمری تبدیل می‌شود.

    جنا و سینگ روش‌های مختلف بازیابی آهن، تیتانیوم و آلومینا را از گل قرمز موردبررسی و بازبینی قراردادند. گل قرمز به دلیل داشتن خاصیت اصلاح‌کننده‌ی خاک برای تصفیه‌ی خاک‌های اسیدی به کار می‌رود. همچنین می‌تواند به خاک جهت حفظ نوترینت ها، نگه‌داشتن رطوبت و افزایش PH کمک کند. گل قرمز در سولفور زدایی از گاز دودکش، به‌عنوان منعقد کننده در تصفیه‌ی آب، برای حذف فلزات سنگین از فاضلاب‌های صنعتی، برای حذف فسفر از فاضلاب و به‌عنوان عامل خنثی‌سازی برای فاضلاب‌های اسیدی استفاده می‌گردد.

    اسید شویی، گالوانیزه کردن و آبکاری

    چنانچه فلزات خارج‌شده از سنگ معدن در معرض واکنش با اکسیژن اتمسفری قرار گیرند، اکسیدهای فلزی در سطح آن‌ها تشکیل می‌گردد. قبل از انجام هر عملی به‌منظور جلوگیری از خوردگی باید این لایه‌ی اکسید حذف گردد.

    فاضلاب صنعت فولاد_آسان پالایش زیست بوم

    اسید شویی

    فرآیندی است که فلز در طول زمان ثابتی در یک اسید (اسیدسولفوریک، اسید هیدروکلریک، اسید نیتریک، اسید هیدروفلوریک، اسید فسفریک به شکل مجزا یا به‌صورت ترکیبی) غوطه‌ور ‌می‌شود، با آب شسته شده و برای مصارف بعدی انبار می‌گردد. تاکنون اسیدسولفوریک متداول‌ترین اسید مصرفی برای این منظور بوده است. اسید شویی فولاد منجر به تشکیل سولفات آهن می‌شود. در طول این فرآیند، غلظت اولیه‌ی اسید که زنگ‌زدگی‌های روی سطح فلزات را حل می‌کند. به‌صورت تدریجی تا رسیدن به 9-5% در بهره‌برداری پیوسته و 2-5% درصد در ناپیوسته کاهش می‌یابد. افزایش متناظر غلظت سولفات آهن در اسید نیز صورت می‌گیرد. ممکن است مصرف‌شده در چاه‌های عمیق، غارهای آهکی معادن متروکه، شن‌های روغنی و گازی مصرف‌شده یا لاگون های مصنوعی دفع گردد؛ اما تصفیه و بازیابی سولفات آهن از فاضلاب اسید شویی باارزش‌تر از دفع آن با استفاده از روش‌های فوق‌الذکر‌می باشد. روش‌های تصفیه عبارت‌اند از خنثی‌سازی، الکترولیز، تبخیر، تعویض یون، انجماد، تبدیل شیمیایی، استخراج و دیالیز. 

    آهک متداول‌ترین ماده مورداستفاده جهت خنثی‌سازی است که دلیل این امر ارزان بودن آن است اما حجم بالایی از لجن تولید می‌کند که آبگیری از آن را مشکل می‌نماید. تبخیر منجر به بازیابی سولفات آهن و اسید آزاد می‌شود. حلالیت افتراقی نیز برای کاهش حلالیت سولفات آهن استفاده می‌شود. فاضلاب (فاضلاب صنعت فولاد) می‌تواند برای استخراج منیزیم از دولومیت و تولید فسفات فریک از صخره‌های فسفاته مورداستفاده قرار کیرد. تعویض یونی اسید را به‌صورت آزاد، از لیکور مصرفی ایجاد می‌نماید. دیالیز روشی ساده و ارزان‌قیمت برای بازیابی اسید از فاضلاب است، چون نیازی به استفاده از انرژی و مواد شیمیایی ندارد. هرچند به‌تنهایی نمی‌تواند مشکل دفع را حل نماید. 

    درروش اسید شویی پیوسته، تغییر اسیدسولفوریک به اسید هیدروکلریک اقتصادی است؛ اما با تغییر اسید مصرفی نیاز به تعبیه‌ی هودهایی در بالای خط اسید شویی است، فرآیندی که به نام متلاطم کننده مشهور است برای احیاء اسید هیدروکلریک و اکسید آهن استفاده می‌شود که به‌سادگی قادر به انجام عمل معکوس واکنش‌های انجام‌شده در طول اسید شویی است. مقدار کمی اسید از بین می‌رود اما به‌آسانی می‌تواند تولید شود. علاوه بر سولفات آهن و اسید مورداستفاده در فرآیند اسید شویی، امکان بازیابی کوپراس، سولفات آهن، اکسید آهن، آهن الکترولیتیک، آهن پودری، رنگ‌دانه‌های اکسید آهن و سولفات آمونیوم نیز وجود دارد که مورد آخر (سولفات آمونیوم) درصورتی‌که فاضلاب با پساب کوره‌های تصفیه شود قابل بازیابی است. 

    با اضافه کردن آهن‌قراضه به فاضلاب، سولفات آهن و اسیدسولفوریک (تاجایی که کل اسیدیته خنثی شود) بازیابی می‌شود. این فاضلاب (فاضلاب صنعت فولاد) برای کریستاله کردن سولفات آهن تبخیر یا منجمد می‌شود. این کریستال‌ها با سانتریفیوژ کردن جداشده و مایع سانتریفیوژ شده که حاوی اسیدسولفوریک است تا 28% تغلیظ می‌شود که در چنین مقداری 80% از سولفات آهن ترسیب می‌شود. اسید شویی دیگر فلزات نیز با مخلوطی از اسید نیتریک و اسید کرومیک برای آلومینیوم، اسیدسولفوریک 15% برای مس، برنج و برنز، اسیدسولفوریک 10% برای فلز نیکل و مونل (monel) انجام می‌شود.

    گالوانیزه کردن

    گالوانیزه کردن فرآیندی است که در آن سطح فلز با پوشش ضخیمی از فلز روی به‌منظور حفاظت در برابر خوردگی پوشش داده می‌شود. فلزاتی که باید گالوانیزه شوند ابتدا در محلولی حاوی کلرید روی و کلرید آمونیوم غوطه‌ور‌می شوند. سپس در کوره‌ای به کمک جریان گازهای داغ خشک می‌گردند. سپس در تانک حاوی روی مذاب با دمای 460 درجه‌ی سانتی گراد فروبرده می‌شوند. با استفاده از لایه‌ای شناور از کلرید آمونیوم و آب‌نمک در گلیسیرین از اکسید شدن فلز روی جلوگیری می‌شود. فلزات به‌وسیله‌ی یک جرثقیل از وان خارج‌شده و برای لحظاتی بالای تانک نگه‌داشته می‌شوند تا روی مذاب اضافی به درون تانک برگردد. پس‌ازآن، با آب شسته شده و درنهایت خشک و انبار می‌گردد.

     حجم فاضلاب تولیدشده در محدوده بین 9000-2400 لیتر بر تن ماده است. عمل تصفیه این فاضلاب (فاضلاب صنعت فولاد) شامل خنثی‌سازی با آهک، سودااس، سود سوزآور یا سنگ‌آهک است. استفاده از آهک منجر به تولید مقدار لجن که آبگیری آن دشوار است می شود، سودااش و سود سوزآور گران‌قیمت بوده اما تولید لجن کمتری می‌کند. سنگ‌آهک ارزان بوده اما سطح آن با محصولات خنثی‌کننده پوشیده شده است که باعث کند شدن یا حتی توقف فرآیند خنثی‌سازی می‌شود. اگر تمام محتوای وان از بین برود و نیاز به دفع آن باشد، در ابتدا در یک تانک مجزا ذخیره‌شده و به‌تدریج با آب رقیق شست‌وشو مخلوط می‌شود و سپس مطابق آنچه گفته شد تصفیه می‌گردد.

    آبکاری

    آبکاری فرآیندی است از تشکیل پوشش ضخیم از یک فلز، روی سطح فلز دیگر (غیرفلز) به‌منظور: (1) تغییر ویژگی‌های سطح فلز دیگر، (2) اصلاح ظاهر آن، (3) افزایش مقاومت به خوردگی و کدر شدن، تهاجم شیمیایی و غیره استفاده می‌شود. روکش کروم، کادمیوم، مس، روی، نقره، طلا و غیره می‌تواند با آبکاری الکتریکی انجام شود که در آن، این فلزات با یون سیانید برای افزایش قدرت پرتابی ترکیب می‌شوند. به‌طورمعمول وان های دوگانه‌ی سیانید مورداستفاده قرار می‌گیرد که یکی از آن‌ها حاوی سیانید فلزی که باید آبکاری شود و دیگری حاوی سیانید قلیایی اضافی می‌باشد. وان دوم برای حل سیانید فلز و نگه‌داشتن سیانید اضافی به کار می‌رود. آبکاری مؤثر با پاک‌سازی کامل سطحی که باید آبکاری شود، تضمین می‌شود که با استفاده از حلال‌های آلی مثل‌تری کلرواتیلن، یا یک امولسیون ساخته‌شده از نفت سفید، عامل مرطوب‌کننده و یک قلیا، یا پاک‌کننده‌ی الکترولیتیک با استفاده از قلیا به‌اضافه‌ی عامل مرطوب‌کننده و یک عامل شلاته کننده قابل‌دستیابی است. 

    سطحی که باید تمیز شود آند را تشکیل می‌دهد. مواد شیمیایی مورداستفاده در عمل پاک‌سازی با شست‌وشو با آب حذف می‌گردند. پس از انجام پاک‌سازی شیمیایی سطح غوطه‌ورسازی در اسید یا قلیا وابسته به اینکه آیا در مرحله‌ی قبل اسید یا قلیا به‌عنوان جزئی از محلول پاک‌کننده به‌کاررفته است، انجام می‌شود. سطوح به‌منظور حذف مواد شیمیایی واکنش و فرآورده‌های واکنش قبلی با آب شسته می‌شود که مرحله‌ی بعدی آبکاری فلز است. در اینجا اشیاء آبکاری شده کاتد را تشکیل می‌دهند، چون مستقیم در عمل آبکاری استفاده می‌شوند. درصورتی‌که اشیائی که باید مورد آبکاری قرار گیرد کوچک باشند، آن‌ها را در یک ظرف استوانه‌ای غوطه‌ور در وان آبکاری شده پس از گذشت زمان مطلوب از وان آبکاری خارج‌شده و بالای وان نگه‌داشته می‌شوند تا محتویات وان تخلیه شود. سپس اشیاء آبکاری شده با آب باکیفیت (ترجیحاً با آب مقطر) خوب شسته می شوندو پس‌ازآن با هوای داغ خشک می‌شوند. 

    هرگونه مراقبتی برای اطمینان از عدم وجود نشت محتویات وان آبکاری باید صورت گیرد و مصرف اقتصادی از آب برای شست‌وشو نیز باید انجام شود؛ بنابراین همان آب می‌تواند برای شست و شوی مجدد بازچرخش گردد. هنگامی‌که قدرت تمیزکنندگی آب شست‌وشو از دست رفت، با مواد شیمیایی آبکاری لازم افزایش داده می‌شود و به وان آبکاری برگشت داده می‌شود. شست و شوی با جریان مخالف یا شست‌وشوی با مه نیز به‌عنوان روش حفاظتی از آب مورداستفاده قرارگرفته است.

    مواد داخل وان آبکاری سمی بوده و باید نابود شود (به‌خصوص سیانیدها و فلزات سنگین دیگر نظیر کروم، کادمیوم، مس، روی و غیره) یا غلظتشان به محدوده‌ی بی‌خطر کاهش یابد. روش‌های مختلفی برای تصفیه­ی فاضلاب‌های مقاوم به سیانید به‌کاررفته است که به‌اختصار شامل: کلریناسیون قلیایی، ازن زنی، اسیدسازی و هوادهی طبیعی در برکه، اسیدسازی و به دنبال آن هوادهی اجباری درون یک لوله‌ی بلند، تصفیه‌ی با سولفات آهن، اکسیداسیون الکترولیتیک در حضور یون کلراید، تصفیه با فرآورده‌های اضافی و غیره است. متداول‌ترین روش مورداستفاده کلریناسیون قلیایی است. مرحله­ی بسیار مهمی که در مرحله‌ی آبکاری باید انجام شود جداسازی همه‌ی جریان‌های فاضلاب‌های اسیدی از جریان‌های مقاوم به سیانید برای اجتناب از تشکیل اسید هیدروسیانیک، حتی به‌طور تصادفی، می‌باشد که ماده‌ی شیمیایی بسیار خطرناکی است. تخریب سیانید می‌تواند به‌صورت بسته یا پیوسته انجام شود. تخریب ناپیوسته (batch) مرجح است زیرا بدون استفاده از ابزار آنالیز دقیق که برای تخریب پیوسته ضروری است، شدت تخریب قابل‌تشخیص است. اکسیداسیون سیانید به‌وسیله کلر تحت شرایط قلیاییتا مرحله‌ی سیانات (CNO) یا تا مرحله‌ی دی‌اکسید کربن و نیتروژن وابسته به نیازمندی‌های تخلیه انجام می‌شود. واکنش‌های شیمیایی به‌صورت زیر است:

    • NaCN+CL2=CNCL+NaCL+H2O
    • NCL+2NaOH+NaCHO+NaCL+H2O C
    • 2NaCNO+4NaOH+3CL3=6NaCL+2CO2N2+2H3

    واکنش اول در تمام مقادیر PH و به‌صورت آنی انجام می‌شود، درحالی‌که کامل شدن واکنش دوم در PH های بالای 8.5 حدود نیم ساعت طول می‌کشد. همچنین به دما نیز وابسته است. سیانات تشکیل‌شده یک‌هزارم سمیت سیانید دارد تحت شرایط اسیدی در آب‌های پذیرنده به آمونیاک و دی‌اکسید کربن هیدرولیز می‌شود. واکنش سوم نیاز به 4.09 قسمت کلر و 3.09 قسمت NaOH به ازای هر قسمت سیانید دارد. اگرچه واکنش در قلیایت 6.5 تا 8.5 سریع‌تر است اما PH برابر با 8.5 برای ساده کردن عمل، جلوگیری از تشکیل تری کلرید نیتروژن و اجازه به انجام واکنش 2 و 3 به‌صورت متعاقب در یک واحد تصفیه، ترجیح داده می‌شود. در PH، 8.4 این واکنش در مدت 10 دقیقه کامل می‌شود، در حالی در PH، 9.6 واکنش 40 دقیقه طول می‌کشد.

    فاضلاب صنعت فولاد_آسان پالایش زیست بوم

    ترکیبات جامد سیانید در طول فرآیند سخت سازی سطوح فلز تشکیل می‌شود. محلول‌های تجاری موجود حاوی 0.50 سیانید سدیم و سیانید پتاسیم برای این منظور استفاده می‌شوند. هنگامی­که استفاده مکرر غلظت سیانید را به 20% کاهش داد، آن‌ها برای رسیدن به غلظت های مطلوب اضافه می‌شوند. در مصارف طولانی‌مدت این وان خالی می‌گردد که حاوی ترکیبات جامد سیانید است. گاندی و وارده، مطالعاتی در مقیاس آزمایشگاهی برای تصفیه‌ی زائدات سیانید جامد به‌وسیله کلریناسیون با پودرهای سفیدکننده ترتیب دادند.

    5 گرم از زائدات جامد سیانید در آب حل و بعد از فیلتر شدن، با غلظت‌های مختلف از پودر سفیدکننده مخلوط شد. پس از زمان تماس 1 ساعته، نمونه‌ها ابتدا برای یافتن کلر باقی‌مانده و پس از کلرزدایی برای یافتن مقدار سیانید باقی‌مانده مورد آنالیز قرار گرفت. آن‌ها نسبت بهینه‌ی سیانید به کلر را به میزان 1 به 4.3 یافتند. ازن یک اکسیدکننده‌ی مناسب برای سیانیدهاست. این واکنش معمولاً به‌صورت زیر نوشته می‌شود. مقدار ازن موردنیاز تئوریکی به ازای هر کیلوگرم سیانید، 1.84 کیلوگرم است، اما در عمل 1.5 کیلوگرم است. این روش دارای مزیت عدم افزایش کلر به فاضلاب تصفیه‌شده می‌باشد؛ اما ازلحاظ هزینه با کلر یناسیون قلیایی مقایسه می‌شود.

    اسیدسازی و هوادهی طبیعی و یا هوادهی طبیعی تحت‌فشار برای تخریب سیانیدها در مناطق دوردست مانند معادن طلا که HCN تشکیل‌شده، به دلیل اینکه اسیدسازی می‌تواند به‌طور کافی در هوای اطراف پراکنده می‌شود، یا در سود سوزآور جذب می‌شود، مناسب است. واکنش با سولفات آهن، اکسیداسیون الکترولیتیک یا استفاده از محصولات اضافی روش‌هایی هستند که در عمل برای تخریب سیانیدها متداول نیستند؛ اما تصفیه‌ی بیولوژیکی فاضلاب‌های مقاوم به سیانید با میکروارگانیسم‌های خو گرفته امکان‌پذیر است. کاول و همکاران، آزمایش‌هایی در مقیاس آزمایشگاهی با یک سیستم دومرحله‌ای شامل فرآیند لجن فعال اختلاط کامل (CMAS) و به دنبال آن برکه‌ی اکسیداسیون ترتیب دادند.

    سیستم CMAS در غلظت ورودی حدود 200 میلی‌گرم در لیتر سیانید و در زمان‌ماند هیدرولیکی HRT) 24) ساعته و به دنبال آن در برکه‌ی اکسیداسیون با زمان‌ماند هیدرولیکی 7.5 روز کار می­کرد. غلظت سیانید خروجی در محدوده بین 0.12-0.23 میلی‌گرم در لیتر بود. آگاته مطالعاتی در مقیاس آزمایشگاهی برای تجزیه‌ی فاضلاب مقاوم به تیوسیانات با استفاده از جرم میکروبی خو گرفته در یک فرآیند لجن فعال ترتیب دادند. PH فاضلاب 13 و میزان تیوسیانات آن 9000 میلی‌گرم در لیتر بود. این فاضلاب (فاضلاب صنعت فولاد) به طور موفقیت آمیزی تصفیه گردید.

    آلگارسامی، ویجیارگاوان و گاندی راجان، در مورد عملکرد تصفیه‌خانه با مقیاس کامل جهت تصفیه‌ی فاضلاب سیانید (جامد و محلول) بر اساس فرآیند کلریناسیون قلیایی مطالعه‌ای ترتیب دادند. آن‌ها دریافتند درصورتی‌که زائدات جامدات سیانید در رنج 2.5-0.2 میلی‌گرم در لیتر باشد، کاهش سیانید از فاضلاب محلول سیانید به کمتر از 0.8 میلی‌گرم در لیتر امکان‌پذیر نیست. مطالعه‌ی آن‌ها همچنین نشان داد که پساب تصفیه‌شده، غلظت کلر باقیمانده­ی 250-100 میلی‌گرم در لیتر خواهد داشت که نشان‌دهنده‌ی نیاز به کلرزدایی (اگر آب رقیق‌سازی کافی وجود نداشته باشد) قبل از تخلیه به محیط است. صنایع آبکاری، فاضلابی حاوی غلظت بالا و غیرقابل‌قبول از فلزات سنگین تولید می‌کند. کروم 6 ظرفیتی آلاینده متداولی است که می‌تواند هم به‌صورت آلاینده منفرد و هم به‌صورت ترکیب با عناصر دیگر نظیر مس، کادمیوم و روی وجود داشته باشد. با توجه به سمیت بالای آن‌ها، حذف آن‌ها قبل از تخلیه به محیط ضروری است. 

    متداول‌ترین روش حذف کروم احیای شکل 6 ظرفیتی کروم به شکل 3 ظرفیتی آن با استفاده از سولفات آهن تحت شرایط اسیدی و ترسیب آن به‌عنوان هیدروکسید کروم به‌وسیله‌ی خنثی‌سازی اسیدیته با آهک است. روش‌های دیگری نیز مورداستفاده قرار می‌گیرد که تعدادی از آن در اینجا توصیف می‌شود. دشپانده و همکاران پیشنهاد ترکیب بیوراکتور غشایی با تعویض یون و نیروهای الکتروشیمیایی برای جداسازی کاهش کروم 6 ظرفیتی را پیشنهاد دادند. برای رسیدن به این هدف از واردکردن یک اختلاف‌پتانسیل به غشای تبادل یون استفاده می‌شود. استفاده از جاذب‌های ارزان‌قیمت ساخته‌شده از مواد زائد نیز برای حذف کروم به‌کاررفته است. مانجو و آنیرودان در مطالعات آزمایشگاهی خود از کربن فعال ساخته‌شده مبتنی بر فیبرهای مغز نارگیل استفاده کردند. آن‌ها وابستگی میزان کارایی کربن به دوز جاذب، غلظت اولیه ماده‌ی جذب‌شونده و زمان تماس دریافتند. این واکنش گرمازا است. بهترین مقدار PH، 2 بود. کربن مصرف‌شده با هیدروکسید سدیم M (مولار) قابل احیاء بود.

    رای و سورندراکومارخاکستر کوره‌ی آجر و خاکستر فرار را به‌عنوان جاذب مورد آزمایش قراردادند. آن‌ها توانایی خوبی در هر دو ماده مشاهده کردند. در PH برابر با 1.3، غلظت Cr6+ ورودی بین 10 و 50 میلی‌گرم در لیتر، اندازه‌ی ذرات بین 124 و 853 میلی میکرون، دمای بین 25 تا 50 درجه و سرعت اختلاط 200-100 دور در دقیقه، خاکستر فرار بهتر از خاکستر کوره‌ی آجر بود. پانتیک و داس از ذرات جریان گاز کوره‌ی انفجار (BFD) در آزمایشات خود استفاده کرده و حذف بیش از 95% از + 6 Cr تحت شرایط دما و pH معین مشاهده کردند. فرآیند حذف با توجه به غلظت یون + 6 Cr از سنتیک درجه اول پیروی می‌کرد. سبوس گندم تصفیه‌شده با اسیدسولفوریک و به دنبال آن فعال‌سازی شده با 2CO، کربن فعالی تولید کرد که %88 از کل کروم و حذف بیش از 99% + 6 Cr را ارائه داد.

     فاضلابی که حاوی 300 میلی‌گرم در لیتر + 6 Cr بود، به‌وسیله‌ی این کربن مورد تصفیه قرار گرفت و ظرفیت حذف 45.6 میلی‌گرم + 6 Cr بر گرم جاذب مشاهده گردید، درحالی‌که ظرفیت حذف با کربن تجاری 35.4 میلی‌گرم بر mg بود. سینگ و لال جاذبی را به‌وسیله‌ی تصفیه‌ی برگ‌های چای مصرف‌شده با اسیدسولفوریک تولید کردند. در Ph بهینه‌ی 2، نقطه‌ی شکست در 39.3 میلی‌گرم بر گرم جاذب روی داد. جاذب مصرف‌شده به‌وسیله‌ی NH4OH 3 مولار بازیابی گردید. مقدار + 6 Cr بازیابی شده 85% بود. سرکار و گوپتا، از آلومینای فعال برای تصفیه‌ی فاضلاب آبکاری کروم استفاده کردند. آن‌ها دریافتند که pH تأثیری در فرآیند جذب ندارد. آن‌ها بر اساس مشاهداتشان تصفیه‌ی پیوسته در یک ستون به ارتفاع 1 متر و قطر 50 سانتی‌متر که حاوی آلومینای فعال بود و توانایی تصفیه‌ی فاضلاب حاوی 140-30 میلی‌گرم بر لیتر + 6 Cr در 8 ساعت را داشت، پیشنهاد کردند. گوپتا و تیواری اکسید آلومینیوم را به‌عنوان جاذب به کاربردند و دریافتند که در حذف + 6 Cr از ایزوترم فروندلیچ پیروی می‌کند. بیشترین میزان حذف در pH، 6-4 انجام گردید. در غلظت 120 میلی‌گرم در لیتر + 6 Cr، میزان حذف 97-90 درصد بود. در pH برابر 4، ظرفیت نهایی جذب 11.7 میلی‌گرم بر gm جاذب مشاهده شد. ظرفیت جذب در حضور آنیون‌های دیگر نظیر سیانیدها کاهش می‌یافت.

    علاوه بر سیانیدها و کروم، فلزات سنگین دیگری وجود دارد که سمی هستند و نیاز به حذف مؤثر دارند. برخی تلاش جهت رسیدن به اهداف در اینجا شرح داده‌شده است. ریو روش‌های مختلف کاهش، بازچرخش و بازیابی فاضلاب صنایع ذوب فلز M/SEPAvic را موردبحث قرارداد. تحقیقی درباره‌ی زائدات کیک فیلتر آبکاری الکتریکی فلز به‌منظور بازیابی نیکل، روی، مس و کروم انجام دادند. کمپانی‌های محلی استخراج فلز برای جابه‌جایی، اصلاح، خشک‌کردن، گلوله‌ای کردن کیک زائدات جمع‌آوری‌شده، با شرکت‌های عضو اتحادیه‌ی محلی مدیریت پسماند همکاری می‌کند. ارزیابی اقتصادی نشان داد که نیکل و مس می‌توانست به‌صورت سودمندی بازیابی گردد، درحالی‌که روی و کروم باید در منبع خود بازیابی گردد. دیگر روش‌ها شامل شناورسازی کلوئید، بازیابی الکترولیتیک، تکنولوژی‌های غشایی، محلول کردن فلزات مثل ترکیبات آمین و غیره است.

    لویس یک بررسی موردی، در مورد بازچرخش موفقیت‌آمیز فاضلاب‌های صنعتی، به‌خصوص روی و مس انجام داد. فاضلاب ناشی از گالوانیزه کردن می‌تواند شامل 90-60 درصد روی باشد. بازیابی 60-40 درصد روی از این فاضلاب به‌وسیله‌ی تصفیه با اسیدسولفوریک، صافی سازی، تبخیر، کریستال سازی و سانتریفوژ کردن امکان‌پذیر است. برنج معمولاً از آلیاژ کردن الکترولیتیک روی و مس ساخته می‌شود. زائدات تولیدشده‌ی ناشی از ذوب مجدد برنج تحت عنوان خاکستر برنج خوانده می‌شود که می‌تواند در معرض فرآیندهای مرطوب قرار گیرد، زیرا فلز برنج با آب واکنش نمی‌دهد. روی موجود در برنج در طول ذوب مجدد اکسیدشده و جمع‌آوری می‌گردد. خاکستر برنج کوبیده می‌شود و خاکستر روی که شامل 94% رویو 4% آهن می‌باشد به‌منظور تعدیل محتوی مس به‌اندازه 60% به فلزمذاب اضافه می‌گردد.

     سپس این فلز به‌صورت شمش درمی‌آید. کالیانی و همکاران به‌منظور ارزیابی ظرفیت جذب نیکل آزمایش‌هایی را با خاکستر فعال طبیعی و شکل اصلاح‌شده‌ی آن با اسید ترتیب دادند. وابستگی میزان جذب نیکل به مقدار خاکستر فرار، غلظت یون فلز زمان تماس و pH محلول فلز مشخص گردید. pH بهینه 6.2 بود. داده‌های موازنه‌ی جذب سطحی با ایزوترم های فروندلیخ، لانگمویر و ردلیچ پترسون همبستگی داشت. بیشترین ظرفیت‌های تک لایه‌های خاکستر فرار طبیعی و شکل اصلاح‌شده‌ی با اسید آن به ترتیب 41.7 میلی‌گرم در gm جاذب و 62.9 میلی‌گرم در gm جاذب بود.

    گیک واد و بهارادواج از خاکستر فرار برای حذف روی از فاضلاب ابریشم مصنوعی چسبناک استفاده کردند. این آزمایش با استفاده از یک ستون آکنده یک زلال‌ساز، به‌منظور یافتن میزان خاکستر فرار موردنیاز برای میزان حذف یکسان در هر واحد، همراه با کاهش COD و روی انجام گردید. این ستون‌های آکنده در اولین راه‌اندازی میزان حذف 94% روی را ارائه داد ولی در بهره‌برداری‌های بعدی کاهش شدیدی مشاهده گردیده نشان‌دهنده‌ی نیاز به احیاء جاذب بود. نسبت خاکستر فرار به فاضلاب 1:1 بود که بسیار زیاد بود. آزمایش زلال سازی به تنها 5-3% خاکستر فرار برای تصفیه‌ی 30 لیتر فاضلاب به ازای هر ساعت نیاز داشت. اگرچه حذف روی در زلال‌ساز فقط 50% بود، اما مقدار خاکستر فرار موردنیاز بسیار کمتر از مقدار موردنیاز آن در بستر آکنده بود.

    کاهش میزان COD در هر دو مورد محسوس بود. سشادری و همکاران به حذف مس از پساب اسیدی تولیدشده در طول تولید صفحه مدار الکتریکی پرداختند. آن‌ها از یک ستون کربن فعال به‌عنوان الکترود استفاده کردند. میزان حذف مس تابع میزان جریان به‌کاررفته، غلظت اولیه مس و مساحت سطح کاتد بود. مقادیر بهینه‌ی به‌دست‌آمده شامل: جریان -5 آمپر، مساحت سطح -180 سانتی‌متر مربع برای غلظت اولیه مس حاوی mg 10-1 جاذب بر لیتر است. مزیت این روش بازیابی مس و عدم افزودن مواد شیمیایی است.

    رائو و همکاران خاکستر کف ایستگاه‌های انرژی حرارتی را به‌عنوان جاذبی برای جذب یون نیکل از فاضلاب موردمطالعه قراردادند. بیشترین میزان حذف در pH بین 11.5 تا 12 به دست آمد. رای و همکاران از سنبل آبی برای حذف مس از محلول آبی استفاده کردند. این گیاه در تماس با غلظت مس از 20-0.1 میلی‌گرم در لیتر قرار گرفت. جذب سریع در طول 96 ساعت اول مشاهده گردید؛ اما پس‌ازآن این سرعت نسبتاً ثابت ماند. تماس بعدی این گیاه با فاضلاب توانایی جذب مس توسط این گیاه را نشان داد، اما میزان جذب به‌شدت کاهش‌یافته بود. لومبا و پاندینگ خصوصیت خاکستر حاصل از کارخانه‌ی فولاد محتوی آهن و منگنز در حالتی مناسب برای احیاء الکتروشیمیایی تعدادی از یون فلزی خارجی اضافه‌شده موردمطالعه قرار گرفت. آن‌ها دریافتند که امکان حذف انتخابی فلزاتی جیوه، سرب، مس و روی از فاضلاب با کنترل پارامترهایی مانند وزن خاکستر به‌کاررفته، pH، غلظت فلز، میزان جریان و EMF به‌کاررفته وجود دارد.

    آبکاری سرب و کادمیوم در حمام محلول بورات انجام می‌شود و پسابی حاوی 250-100 میلی‌گرم بر لیتر سرب و 50-7 میلی‌گرم در لیتر کادمیوم تولید می‌کند. موتوکاماران، بالاسوبرامانیام و راما کریشنا برای حذف این فلزات از کربنی که به‌طور شیمیایی فعال‌شده بود، انجام دادند.

    پوست نارگیل اصلاح‌شده با اسیدسولفوریک در حضور پر سولفات پتاسیم یا پراکسید هیدروژن به‌عنوان کربن فعال در Ph در رنج 6.5-3 برای سرب و 9.5-4 برای کادمیوم مورداستفاده قرار گرفت.

    برتری این کربن نسبت به کربن فعال‌شده با بخار آشکار شد. ظرفیت‌های ستون برای سرب و کادمیوم به ترتیب 133.3 و 66.7 میلی‌گرم بر (gm) جاذب مشاهده گردید. احیای آن با اسید معدنی رقیق امکان‌پذیر بود. این کربن ظرفیت جذب خود را حتی پس از 5 بار احیاء حفظ کرد.

    هانارا و پراباکار از غشای اسمز معکوس برای جداسازی کادمیوم از فاضلاب استفاده کردند. آن‌ها دریافتند که برای این کار غشای پلی آمید بهتر از غشای سلولزی بود. مایع تراوش شده می‌توانست مجدداً در فرآیند آبکاری استفاده شود و زائدات می‌توانست برای بازیابی کادمیوم مجدداً تصفیه گردد. نارایانا وکریشنایا مقدار بهینه جهت جذب 6 Cr+روی زغال بیتومینوس و pH بهینه‌ی احیا 6 Cr+به 3+ Cr برای حذف آن از فاضلاب را تعیین کردند. مقادیر pH تعیین‌شده توسط آن‌ها برای جذب 2 و برای احیاء 1 بود.

    اطلاعاتی درباره‌ی کارخانه‌های ساخت فولاد در بالی، دورگاپور، رورکلا، بوکاروارائه دادند. شارما و نایک پساب‌های حاصل از کارخانه‌ی فولاد بی لای را برای تعیین ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی و تعیین مناسب بودن آن برای استفاده در آبیاری مورد آنالیز قراردادند. نمونه هااز 15 کیلومتری پایین‌دست کارخانه جمع‌آوری گردید. آن‌ها دریافتند که PH، محتوای فنول و آمونیاک کمتر از مقادیر گزارش‌شده‌ی مجتمع کارخانه‌های فولاد بود؛ اما مقادیر فنول و آمونیاک در پساب بیش‌تر از محدوده‌ی مجاز تخلیه به آب‌های سطحی بود. سینگ روش‌های اندازه‌گیری مختلف انجام‌شده در کارخانه‌ی فولاد لویدز در واردها را به‌منظور کنترل آلودگی هوا و آب شرح داد. حجم آب‌باز گردش شده به ازای هر تن فولاد تولیدشده 135 مترمکعب است درحالی‌که مصرف واقعی تنها 6 مترمکعب تخمین زده شد.

    تیروپاتی توضیحاتی تفصیلی درباره‌ی اقدامات مدیریتی انجام‌شده درباره‌ی آب و فاضلاب در صنایع استرلایت (کمپانی که تولیدکننده‌ی فلزات غیر آهنی در هند است) ارائه داد. این صنعت، کارخانه‌ی “تخلیه‌ی صفر”است که مس را گداخته می‌کند و دارای کارخانه‌ی اسیدسولفوریک و اسید فسفریک در خود است. دی‌اکسید سولفور تولیدشده در طول گداخت فلز جهت ساخت اسیدسولفوریک استفاده می‌شود. حجم آب ورودی به کارخانه 106×15.9 لیتر بر روز است؛ اما بازچرخش، حفظ آب و استفاده از هوا به‌جای آب‌خنک سازی درجاهایی که امکان‌پذیر باشد، منجر به ذخیره حدود 106×9 لیتر بر روز آب می‌شود. به‌علاوه برکه‌های جمع‌آوری نیز برای جمع‌آوری آب باران موجود جهت استفاده در کارخانه ساخته می‌شود.

    یک منبع جدید از زائدات سمی حاوی فلزات سنگین و دیگر ترکیبات آلی که می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی در آلودگی سهیم باشد، زائدات الکترونیک است. این زائدات از کامپیوترهای بی‌مصرف، مانیتورها، دستگاه‌های تلویزیون، سیستم‌های استریو، دستگاه‌های کپی، ماشین‌های فاکس و ابزار خانگی برقی ایجاد می‌شود. آلاینده‌های حاصل عبارتنداز: سرب و کادمیوم در مدار الکتریکی، اکسید سرب و کادمیوم در لوله‌های اشعه‌ی کاتدی مانیتورها، جیوه در سوئیچ‌ها و مانیتورها صفحه‌ی تخت، کادمیوم در باتری‌های کامپیوترها، بی فنیل‌های پلی کلری نه در خازن‌ها و مبدل‌های قدیمی، بازدارنده‌های شعله برمینه شده در تخته‌مدارهای الکتریکی، روکش‌های پلاستیکی، کابل‌ها و کابل‌های pvc مقاوم که در هنگام سوختن برای بازیابی مس از سیم‌ها تولید دی‌اکسیدها و فوران‌های بسیار سمی می‌کنند.

    دوی، شوبا و کمبل اقداماتی نظیر پذیرفتن تکنولوژی‌های پاک‌کننده، طراحی فرآورده‌های دوستدار محیط‌زیست، تخلیه صفر زائدات، کاهش زائدات در منبع، بازچرخش و استفاده از مواد زائد، سوزاندن و دفع را که باعث کاهش مشکلات مربوط به زائدات گردد، پیشنهاد دادند. علاوه براین، انتظار می‌رود بخش‌های دولتی و شرکت‌های بزرگ سیاست‌هایی مربوط به لوازم الکترونیکی به‌منظور کاهش مشکل زباله‌های الکترونیکی تدوین نمایند. در این میان اقداماتی که می‌تواند از آب حفاظت کند و بازیابی فلزات باارزش در صنایع آبکاری آسان‌تر نمایدعبارتنداز:

     1) فراهم کردن شستشوی ساکن به‌جای شست و شوی متحرک به سطوح آبکاری شده.

    2) افزایش زمان آبکشی مواد آبکاری شده.

    3) استفاده از سیستم‌های شست و شوی جریان مخالف، به‌طوری‌که مواد آبکاری شده از میان تانک شست‌وشوی ساکن از چپ به راست عبور داده می‌شود، درحالی‌که آب شست‌وشو تنها برای آخرین تانک شست‌وشو فراهم می‌گردد. سر زیر آن در تانک بالادست آخرین تانک جمع‌آوری می‌شود، بنابراین آب شست‌وشو در مسیر مخالف نسبت به مسیر حرکت وسایل آبکاری شده یعنی از راست به چپ جریان می‌یابد. محتویات تانک شست‌وشوی اول می‌تواند با مواد شیمیایی لازم اصلاح‌شده و به وان آبکاری برگشت داده شود. به‌عنوان روشی دیگر، آن‌ها می‌توانند برای حذف مواد معدنی مورداستفاده قرار گیرنده ازیک‌طرف فلزات باارزش آن و از طرف دیگر آب قابل‌استفاده‌ی مجدد بازیابی گردد. هسلر کاربردهای مختلف فرآیند تعویض یون را برای رسیدن به اهداف فوق توصیف نمود.

    (فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد-فاضلاب صنعت فولاد)

     

    فاضلاب صنعت فولاد_آسان پالایش زیست بوم
    اسکرول به بالا